اشتباه راهبردی غرب در دریای سرخ
تاریخ انتشار: ۴ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۵۹۵۶۸۱
حمله گسترده به یمن نهتنها مشکل کشتیرانی در دریای سرخ را حل نخواهد کرد، بلکه میتواند سبب افزایش حملات سایر گروههای محور مقاومت به پایگاههای آمریکا در سراسر منطقه شود. بر همین اساس اجماع مقامهای ارشد دولت بایدن بر تضعیف مقاومت یمن اشتباهی راهبردی ارزیابی میشود.
به گزارش ایسنا، محمد بیات؛ کارشناس مسائل بینالملل در یادداشتی نوشت: به نظر میآید دولتهای غربی همچنان نتوانستند جلوی سلسله اقدامات صنعا علیه کشتیهای مرتبط با بنادر رژیم صهیونیستی را بگیرند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این معادله پیچیده امنیتی دولت جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا به جای تمرکز بر گزینههای کم هزینه و دیپلماتیک، به دنبال افزایش فشارهای نظامی علیه مقاومت یمن است. اتخاذ چنین تصمیمی شاید در کوتاه مدت بتواند بخشی از توان نظامی مقاومت را به خود مشغول کند، اما در بلند مدت سبب به خطر افتادن منافع واشنگتن در منطقه غرب آسیا خواهد شد.
ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا پیش از آغاز حمله مشترک آمریکا و انگلیس به یمن مدعی شد، صنعا از نوزدهم نوامبر بیش از ۲۰ اقدام علیه کشتیهای تجاری (مرتبط با رژیم صهیونیستی در دریای سرخ) ترتیب داد. دستگاه تبلیغاتی کشورهای غربی سعی دارند تصویری غیرواقعی و خطرناک از مجاهدان یمنی به جهان مخابره کنند که تهدید جدی علیه امنیت تجارت جهانی و خطوط امن کشتیرانی در آبهای آزاد است.
این خط عملیات روانی در حالی از سوی رسانههای جریان غربی دنبال میشود که مقام های ارشد دولت بایدن سعی دارند با انکار حقیقت، کشتار بیش از ۲۵ هزار شهروند غیرنظامی را در باریکه غزه سوء تفاهم و اقدام ناخواسته جلوه دهند. با وجود تبلیغات سیاسی-رسانهای غرب و حتی تصویب قطعنامه تأویل پذیر ۲۷۲۲ شورای امنیت سازمان ملل متحد، همچنان بسیاری از کشورهای غربی مانند فرانسه برای پیوستن به ائتلاف دریایی آمریکا و حتی نیروی امنیت دریایی ابهامات و تردیدهای بسیار جدی دارند. به عبارت دیگر، گسترش جبهه جدید در محدوده دریای سرخ لزوماً به معنای افزایش امنیت خطوط کشتیرانی یا تغییر رفتار انصارالله یمن نخواهد بود.
به گزارش روزنامه آمریکایی واشنگتن پست، دولت بایدن در حال برنامه ریزی برای گسترش دامنه حملات علیه اهداف مرتبط با مقاومت یمن است. منابع آگاه اطلاع دادند، مقام های ارشد نظامی- سیاسی شنبه بیستم ژانویه با تشکیل جلسه در کاخ سفید به رایزنی درباره چگونگی تضعیف مقاومت یمن پرداختند. این مقام دولتی که خواست نامش بیان نشود، گفت سیاست ائتلاف دریایی آمریکا از حمله به یمن از بین بردن توان نظامی انصارالله، اما تاکنون واشنگتن موفق به مهار عملیات مقاومت در دریای سرخ نشده است.
دموکراتها به خوبی از ایدئولوژی و خطوط قرمز مقاومت یمن آگاهند، اما همچنان تصور میکنند میتوانند با حملات هوایی یا موشکی جلوی اراده ارتش ملی یمن بایستند. کارشناسان معتقدند، اگر دولت بایدن بخواهد در راستای منافع تلآویو همچنان به تمامیت ارضی یمن حمله کند، باید آماده افزایش حملات مقاومت در محدوده شمال اقیانوس هند، خلیج فارس و شرق مناطق عربی باشد.
حرکت به سمت صلح پایدار در منطقه غرب آسیا صرفاً از تلآویو یا ریاض عبور نمیکند، بلکه مقام های دولت بایدن باید با درک شرایط دوران جدید، منافع تمام بازیگران مهم و تأثیرگذار منطقه را درنظر بگیرند. به عبارت دیگر، واشنگتن تنها زمانی میتواند از چالشهای غیر ضروری غرب آسیا رهایی یابد که منافع اعضای شبکه محور مقاومت نیز در کنار منافع رژیم صهیونیستی، ترکیه و کشورهای محافظهکار عربی به رسمیت بشناسد.
حمله گسترده به یمن نه تنها مشکل کشتیرانی در دریای سرخ را حل نخواهد کرد، بلکه میتواند سبب افزایش حملات سایر گروههای محور مقاومت به پایگاههای آمریکا در سراسر منطقه شود. برهمین اساس اجماع مقام های ارشد دولت بایدن بر تضعیف مقاومت یمن اشتباهی راهبردی ارزیابی میشود.
اخلال در روند کشتیرانی در محدوده دریای سرخ و تنگه باب المندب به عنوان یکی از مهمترین شاهراههای تجارت جهانی (۱۲ درصد تجارت دریایی) در درازمدت سبب افزایش هزینه حملونقل، بیمهها، افزایش مصرف انرژی و به دنبال تورم در بازارهای اقتصادی خواهد شد. با توجه به نکته فوق عملیات انصارالله یمن تنها خطوط کشتیرانی منطقه غرب آسیا را مختل نمیکند، بلکه بر روی متغیرهای متعددی در جهان تأثیر خواهد گذاشت.
هماکنون نه تنها میان اعضا شورای امنیت، بلکه میان دولتهای غربی برای ایجاد سازوکار مقابله با مقاومت یا یافتن راهوحل سیاسی برای پایان بحران در نوار غزه اجماع نظر وجود ندارد. در چنین شرایطی به نظر میآید واشنگتن با افزایش حملات نظامی به یمن تنها بیش از گذشته در باتلاق بحرانهای بیپایان منطقه فرو خواهد رفت؛ بیآنکه راهحلی مؤثر برای کنترل تنشها در منطقه تعریف کند. به نظر میآید واشنگتن در آستانه تصمیمی سخت برای چگونگی برخورد با بحرانهای جاری در منطقه و مهار آنها به سود منافع خود قرار داشته باشد.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: حمله آمریکا و انگلیس به یمن دولت بایدن مقاومت یمن دریای سرخ جنگ غزه تل آویو آمريكا حماس مقام های ارشد دولت رژیم صهیونیستی افزایش حملات دولت بایدن مقاومت یمن دریای سرخ غرب آسیا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۹۵۶۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ظریف: تصور نکنیم اگر FATF را نپذیرفتیم تنبیه نمیشویم
محمدجواد ظریف میگوید در جهان امروز دیگر قطب نخواهیم داشت، اما یکی از دلایل موافقت آمریکا با برجام، کاستن از حضور خود در منطقه بود. اعراب منطقه و اسراییل به همین دلیل با برجام مخالف بودند که نمیخواستند شاهد کاهش حضور آمریکا در منطقه باشند.
به گزارش جماران، محمدجواد ظریف، وزیر خارجه پیشین ایران در سلسله نشستهای چهلمین سال تاسیس انتشارات اطلاعات و در نشست اول آن با عنوان «ژئوپلیتیک خلیجفارس» به سخنرانی پرداخت که مهمترین اظهارات او به شرح زیر است:
دنیا گرفتار چالش شناختی است.
خطاهایی که بعضا صورت میگیرد به دلیل شناخت و ادراک نادرست است.
دوستان ما در جنوب خلیج فارس ادراک خود را اصلاح میکنند و ما در اصلاح این ادراک تا حدودی عقب هستیم.
هنوز این تفکر غلط خرید امنیت در این کشورهای عربی وجود دارد البته انها به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوانند با وابستگی به یک قطب برای خود امنیت تامین کنند.
کویت قبل از اینکه به کشتیهای خود پرچم امریکا بزنند پرچم شوروی را نصب کرده بودند.
این کشورها این مشکل ادراکی را کماکان دارند که باید امنیت را خرید و نخستین آنها صدام بود. آنها تلاش کردند امنیت را با کمک صدام بخرند.
یکی از رهبران کشورهای حاشیه خلیج فارس شخصا به آقای روحانی گفتند که ما ۷۵ میلیارد دلار به صدام پرداخت کردیم.
زمانی که ایران قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت و طارق عزیز گفت تا مذاکره صورت نگیرد، آتش بس صورت نمیگیرد، دبیرکل وقت سازمان ملل به وزیرخارجه وقت دولت ریگان زنگ زد و او به دبیرکل جواب داد که ما در مهرماه که به نیویورک بیاییم با شما در این باره گفتگو خواهیم کرد. میدانید که تاریخ را نمیتوان فراموش کرد. وقتی این شرایط پیش امد دبیرکل به پادشاه وقت سعودی زنگ زد و ملک فهد در تماس با صدام، او را به پذیرش آتش بس متقاعد کرد. پادشاه وقت به صدام میگوید: «غرور ایرانی را زیر پا نگذار.» عربستان در ان زمان این فهم را داشت که نمیتواند کاملا به صدام اعتماد و تکیه کند، اما در عمل متفاوت هم عمل میکرد.
وقتی سیاست خرید امنیت از عراق شکست خورد، این کشورهای عربی حوزه خلیج فارس برای خرید امنیت به سراغ شوروی و امریکا رفتند.
همین کشورها امروز برای خرید امنیت به سراغ اسراییل رفتند و متوجه نیستند که اسراییل در تاریخ خود از هیچکس حمایت نکرده و حتی به امریکاییها در مذاکرات آزادی گروگانها لگد زده اند. اسراییل در تاریخ تقلبی خود به هیچکس رحم نکرد. این اشتباه شناختی کنار نرفته است.
زمانی که آرامکو را تیر غیب زد، سعودیها انتظار حمایت از آمریکا داشتند و حالا هم به دنبال خرید امنیت از اسراییل هستند.
اشتباه ادراکی دوم ما و اعراب این است که فکر میکنیم امریکا به دنبال گسترش حضور خود در منطقه است، اما امریکا به انتقال حضور و نفوذ به خارج از این منطقه است.
امریکا دیگر قدر قدرت نیست. ما قدرت بزرگ داریم، اما هژمون نداریم. در جهان امروز دیگر قطب نخواهیم داشت، اما یکی از دلایل موافقت آمریکا با برجام، کاستن از حضور خود در منطقه بود. اعراب منطقه و اسراییل به همین دلیل با برجام مخالف بودند که نمیخواستند شاهد کاهش حضور آمریکا در منطقه باشند.
امریکا در حال برون سپاری تامین امنیت به اسراییل است و کشورهای عربی منطقه که به دنبال عادی سازی رابطه با اسراییل هستند باید بدانند که دیر یا زود قربانی تامین منافع اسراییل خواهند شد.
اشتباه ادراکی سوم که به ما هم بازمی گردد این است که اگر با چیزی مخالفت کردیم و، چون خود را مرکز مشروعیت عالم میدانیم اگر به چیزی مشروعیت ندهیم جنبه اجرایی و عملیاتی پیدا نمیکند. در کاسپین این اشتباه را مرتکب شدیم و در مذاکرات شرکت نکردیم و بستر دریا را در غیاب ما تقسیم کردند.
عدم حضور به معنای عدم شکل گیری از ترتیبات امنیتی خلیج فارس نیست بلکه به معنای عدم تامین منافع شما است. مگر جلوی طالبان را توانستیم بگیریم؟ خیر؛ از روند مذاکره حذف شدیم. همین قاعده درباره مسیرهای مواصلاتی هم هست که از این مسیرها دور ماندیم و بعضا حذف هم شدیم.
در دنیای کنونی هم امریکا نمیتواند با وتو در شورای امنیت، مانع از قدرت مقاومت مردم غزه شود. جنگ اسراییل با مردم غزه هفت ماه است که ادامه پیدا کرده، اما جنگ اسراییل با کشورهای عربی شش روزه تغییر کرده است. آمریکا نمیتواند تصمیم گیریها را وتو کند و این را دنیا و مردم و افکار عمومی این را ثابت کرده اند.
دو مبنای بازدارندگی، نصر خدا و قدرت مردم هستند.
مهمترین کاری که میتوانستیم پس از جنگ غزه بکنیم این بود که پیشنهاد توافق منع تجاوز به کشورهای منطقه داده و کنش ایران هراسی را نابود کنیم.
تصویر ترسناک ساختن از ایران، هدف اسراییل است و ما هم نباید در این تله بیفتیم.
این اشتباه ادراکی ما که خیال میکنیم اگر در روندی شرکت نکنیم شکل نمیگیرد اشتباه است. تصور نکنیم اگر fatf را نپذیرفتیم تنبیه نمیشویم و با تبعات ان روبه رو نمیشویم.
دنیای امروز هرروز در حال تغییر است و ما هم هرروز باید فکر خود را نو کرده و تفکر جهان دو قطبی را کنار بگذاریم و واقعیتها را ببینیم.
بسیاری از انگارههای ما درباره نظم جهانی و حتی مردم خودمان غلط است.
همسایهها برای ما فرصت هستند.
مردم برای ما فرصت هستند نه تهدید. به فرصت، امکان بالندگی بدهیم.